چون سنگ وفا به دست گیرد


بس شیشهٔ دل شکست گیرد

بد مست شدم ، مگو که واعظ


آهنگ ترانه پست گیرد

از محتسب آمد این که در خلد


مستم ز می الست گیرد

ما را چه زیان که بهر خود شیخ


آن نامه که نیست هست گیرد

می داغ شود دمی که عرفی


پیمانهٔ خود به دست گیرد